پرتو کرمانشاهی

پرتو کرمانشاهی
پرتو کرمانشاهی در ۶ مهر ۱۳۱۰ در کرمانشاه به دنیا آمد. پدربزرگ پدریش از مردم بختیاری بود که در زمان حکومت بهرام میرزا معزالدوله در سال ۱۸۳۳ (میلادی) به اجبار به کرمانشاه کوچانده شدند.[۳] وی زبان کردی را از پدربزرگ مادریش آموخت و او را به همراه برادر بزرگترش، از مشوقان و راهنمایان خود در ادبیات، در دوران کودکی دانسته است.
علی اشرف نوبتی(زادهٔ ۶ مهر ۱۳۱۰، کرمانشاه)، متخلص به پرتو کرمانشاهی، شاعر مطرح کرمانشاهی است که به دو زبان فارسی و کردی شعر سروده است.[۱][۲] در تاریخ 11 و 12 تیرماه 1398 در کنگره مشاهیر کرد در سنندج از استاد پرتو کرمانشاهی بعنوان یکی از مفاخر زنده کرد تقدیر شد.
برای خواندن اشعار پرتو اینجا را کلیک کنید
شعر
مجموعه اشعار پرتو کرمانشاهی با نام کوچه باغیها در سال ۱۳۷۷ به اهتمام محمدعلی سلطانی به چاپ رسید. بیشتر اشعار این دیوان به صورت شعر کلاسیک و به زبان فارسی هستند. اما چندین غزل کردی نیز در انتهای کتاب به چاپ رسیده که در زمان انتشار به عنوان نمونههای برجسته ای از شعر کردی کرمانشاهی مورد توجه قرار گرفتند. در چاپ سوم کتاب در سال ۱۳۸۹ تعدادی شعر به لهجه فارسی کرمانشاهی نیز به انتهای کتاب افزوده شد. کاملترین مجموعۀ اشعار پرتو کرمانشاهی در چاپ چهارم این کتاب گردآوری شدهاست که مشخصات چاپ آن به شرح زیر است.
- نوبتی، علی اشرف، کوچه باغیها: سرودههای پرتو کرمانشاهی، تهران: مؤسسه فرهنگی نشر سها، ۱۳۷۷؛ چاپ سوم ۱۳۸۹، چاپ چهارم ۱۳۹۶.
دربارۀ پرتو کرمانشاهی
در رابطه با اشعار پرتوی کرمانشاهی چندین کتاب و مجموعه مقاله با نگاشته شده و با مشخصات زیر به چاپ رسیدهاست:
- سلطانی، سها، پژواک کوچهباغیها: نقدها و نظرها، شعرها، نامهها و نوشتهها و نگاهی به احوال و آثار پرتو کرمانشاهی، گردآورنده سها سلطانی، تهران: سها، ۱۳۸۹.
بیوگرافی پرتو کرمانشاهی
اشعار کردی
پرتو در زمینه اشعار کردی موفق شده تا ضمن سرایش شعر کردی بر وزن عروضی، به لحاظ زبانی نیز خلوص زبانی را حفظ کرده و برای انطباق شعر خود با عروض واژگان فارسی را وارد شعر خود نکند.سلطانی، سها، پژواک کوچه باغیها: نقدها و نظرها، شعرها، نامهها و نوشتهها و نگاهی به احوال و آثار پرتو شاید معروفترین شعر کردی پرتو، غزل ئهرمهنی (ارمنی) باشد که توسط چند تن از خوانندگان کرد نیز به آواز خوانده شدهاست.
ئاوارهگهێ بێچارهگهێ بێخانمانم ئهرمهنی | ماڵت نیهزانم ها له کوو، ڕووح و ڕهوانم ئهرمهنی | |
شیرینزوانم ئهرمهنی | دهردت وه گیانم ئهرمهنی | |
ترسم وهگهردم تا نهکهی، بۊشی بچوو، دهر وا نهکهی | ئهمجا م دی دێوانهگهێ ئاگروهگیانم ئهرمهنی | |
ت باو موسهڵمانی بکه، لهی گهوره مێمانی بکه | ههرچی ک خوهت زانی بکه، من ناتەوانم ئهرمهنی | |
بێخود ئهڕا ترسی؟ خوهمم، قورسه دهمم، خاترجهمم | مانگهشهوه، سایهێ خوهمهها شان وه شانم ئهرمهنی | |
نهۊش ئهوقهره چشتی نیه، دهر وا که بارم کهفتیه | ههر یهی چکه نهزری بکه تهر بوو زوانم ئهرمهنی | |
ئهر یهی کهسی له دشمهنی پرسی یه له کووره سهنی | وه گیان ههرچی کافره ئۊشم نیهزانم ئهرمهنی | |
له خوسه ئاگر گردمه، ڕێ ماڵتان گوم کردمه | ئهر مردمیشم مردمه مشتی سوخانم ئهرمهنی | |
پشتم له بار دهرد و خهم شکیا نیهزانم چه بکهم | دهردم یهسه له ماڵ خوهم بێخانمانم ئهرمهنی | |
ڕووژ و شهوم جوور یهکه، دهر وا که نهومیدم نهکه | ئاخر وه ناشهڕ تازه م، جاڵ و جووانم ئهرمهنی | |
دهر وا که زۊتر «پهرتهو» ه، مێمانهگهێ ئاخرشهوه | یهٔ شۊشه لهو بهدمهسهوه پڕ که بزانم ئهرمهنی |
یادی از سعدی کُرد سخن « استاد پرتو کرمانشاهی»
به قلم : ثریا فخری/
شاعر نقاش زبردستی است که خوبی ها و بدی ها را مجسم می نماید و مناظر جامعه خود را با بهترین طرزی بیان می سازد، شاعر با سرودن اشعار نغز با انتخاب معانی لطیف و بدیع توجه همه را به خویش معطوف می دارد و افکار خود را بر دیگران تحمیل میکند مقام شعرا و نویسندگان بالاست، نه از آن جهت که آنها الفاظ و عباراتی را به صورت نوشته ها و اشعار در می آورند، بلکه از لحاظ فکری و برتری فهم است. آنها سالها رنج برده و از خوب و بد جامعه اطلاع حاصل کرده اند.با همه کس محشور شده و از افکار و آرزوی عموم طبقات آگاهند. از این رو سخنان آنان بر جان و دل می نشیند.
در اینجا به معرفی شاعر گرانقدر علی اشرف نوبتی فرزند اسدالله متخلص به پرتو و معروف به استاد پرتو کرمانشاهی می پردازیم.
استاد پرتو کرمانشاهی 6 مهر سال ۱۳۱۰ در شهر کرمانشاه دیده به جهان گشود پس از تحصیلات مقدماتی به کار آزاد مشغول شد، ولی ذوق ادبی و هنری اش بالا بود در ساعات فراغت به انجمن ها میرفت و به سرودن شعر میپرداخت.
سبک هندی را در مکتب صائب و کلیم آموخته است، پدربزرگ «پرتو» از مردم بختیاری بود که زمان حکومت بهرام میرزا مغرالدوله به کرمانشاه کوچانده شد.
پرتو زبان کردی را از مادرش آموخت بود و باید گفت زبان مادری اش کردی کرمانشاهی است و با اینکه هم اکنون در دهه ۹۰ زندگی سیر می کند از حافظه بسیار قوی برخوردار است، که همین مسئله باعث شده که گیرایی زبان و اعجازهای ادبی اش بسیار دلنشین باشد.
پرتو در اشعارش بسیار نازک اندیش است و غزلیاتش در کتابی به نام کوچه باغی ها برای اولین بار در سال ۱۳۷۷ توسط محمدعلی سلطانی، انتشارات سها به چاپ رسید و به علت استقبال زیاد در سال ۱۳۸۹ به چاپ سوم و در سال ۹۶ به چاپ چهارم رسید. ما چیزی که پرتو را از تمام شاعرانکرمانشاهی هم عصر خودش متمایز میکند اشعار کردی پرتو است که باعث شده او را سعدی کردی سخن بنامند. تسلط به کردی و خوش نشستن کلمات و لغات در اشعار کردیش
حیرت انگیز و بدون مثال است.
پرتو، شعر کردی با گویش جنوبی یا کرمانشاهی یا کلهری را در غزل به اوج رسانده، به طوری که وقتی مخاطب می شنود برای اولین بار، غیر ممکن است که حس زیبا اندیشی اش تحریک نشود.
پرتو در کنار استاد بهزاد که متأسفانه به دلایل نامعلوم اشعار کردی اش به چاپ نرسیده گویش کردی جنوبی را به اوج رسانیده است. پرتو در زمینه اشعار کردی موفق شده است سرایش شعر کردی بر وزن عروضی به لحاظ زبانی نیز فلوس زبانی را حفظ کند و زبان فارسی را وارد شعر کردی نکند.
در آخر کتاب کوچه باغی ها غزل کردی بسیار زیبا و خاطره انگیز ارمنی قرار دارد که توسط خوانندگان زیادی خوانده شده است، شعر ارمنی استاد پرتو توسط برخی استادان مورد نقد قرار گرفته است و خیلیها این شعر را در حد زمستان اخوان ثالث دانسته اند.
ئاوارگه ی بیچارگه ی بی خانمانم ارمنی
مالد نیه زانم هاله کو روح و روانم ارمنی
ترسم وه گردم تا نکی بوشی بچو در وا نکنی
ئمجا مه دی دیوانه گه ی آگر و گیانم ارمنی
تو بو مسلمانی بکه ای گوره مهمانی بکه
هر چی که خود زانی بکه من ناتوانم ارمنی
دیوان اشعار پرتو مثل گلستانی خوشبوست که مخاطب در بو کردن گل ها دچار سردرگمی می شود، به ویژه اشعار کردی در چاپ سوم کتاب که در سال ۸۹ انتشار یافت.
در انتهای کتاب اشعاری با لهجه فارسی کرمانشاهی سروده شده که با تمام بی قاعدگی این زبان اشعار آنقدر زیبا هستند که هر مخاطبی را مجذوب خود میکند. در این عملیات به کار بردن لغات کردی در فارسی کرمانشاهی کاملا مشهود و ملموس است و همین باعث شده لذت شنیدن برای مخاطب چندین برابر شود. استاد پرتو شاید نزدیکترین دوست استاد بزرگ یدالله بهزاد کرمانشاهی بوده و به گفته خودش ۵۰ سال دوستی با بهزاد باعث تاثیر خلق بهزاد در او شده است.
استاد بهزاد در یک شعر کردی بسیار زیبا که مخاطبش پرتو است، با پرتو سخن گفته که متأسفانه به چاپ نرسیده است. استاد پرتو برعکس آن که تاثیرات شناختی در پیری انسان را کم حوصله و عصبی می کند، بسیار متواضع و فروتن هستند و با گشاده رویی با دیگران همیشه برخورد می کنند.
اگر کسی بخواهد به تفاوت میان کردی کرمانشاهی یا کردی کلهر، یا با هر لهجه و گویش دیگر کردی که در استان کرمانشاه تکلم میشود پی ببرد، با خواندن
سروده های کردی پرتو، ویژگی کردی کرمانشاهی را در خواهد یافت و برایش مبرهن خواهد بود.
پرتو در انتقال اندیشه و احساس استادی کم نظیر است، منتهی در اشعار کردی و فارسی کرمانشاهی اش احساس و اندیشه را بر بال زبان و واژگان می نشاند، که برای مخاطبان همشهری اش تداعی حال و هوای دلخواه و خاطرات از یاد رفته کند.
زبان شعر پرتو ساده است و همه فهم، اما سادگی اش به این معنی نیست که آسان هم باشد، این شیوه سهل و ممتنع یا دشوار آسان نما در سروده های دو تن دیگر نیز دیده می شود، احمد عزیزی و کیومرث قصری، این شیوهای است که هر سخن دان خرد ورزی می پسندد، سخنی که عوام بپذیرند و خواص بر او خرده نگیرند.
در مورد نقد شعر استاد پرتو بسیار سخنرانیها و تجلیل و تمجیدها شده است، که نقل همه در این مقاله
نمی گنجد.
در پایان برای این استاد ارزشمند و گرانمایه آرزوی سلامتی و تندرستی را از درگاه خداوند منان خواستاریم و امیدواریم که سایه ی شاعران این مرز و بوم بر شهر و دیارمان باشد و ما نیز قدردان هنر این عزیزان باشیم .
شب چون رسد از راه به مهمانی چشمه
غوغای سکوت هست و غزل خوانی چشمه
گردون که سیه کاسه ترین است به شاباش
صد پولک اختر کند ارزانی چشمه
اشعار كردی از پرتو كرمانشاهی
شكانی عهد یاری دی ولم كه
دلم شكیا وخواری دی ولم كه
له دس چی عمر وگیان وملك ومالم
خدا ریشت دراره دی ولم كه
غزال چو خمارم هر تو دیرم
امید روزگارم هر تو دیرم
انارم، لیموم، سیفم، شمامم
گل باخ و بهارم هر تو دیرم
خرامان ای خرامان ای خرامان
و سایه زلفكت بگرم و آمان
اگه همسایه دان پرسی و پی بیوش
غریبه بی كسه شو ها و لامان
نیذانم كفت كو، تار و تموره
چه خاكی كرده سر او زلف شوره
بنیشم تا وكی دس و زرانی
خدا چیو هلگره ای ظلم وزوره
اگر بومه دسه گل پر پرم كه
له در مالد اگه ری بیم درم كه
ولی تا دلخوشیم ای هات و چینه
دو سه روژی ترك دس و سرم كه
دلم شكیا وتم له تو جیا بوم
تو نیش كاری نكردی دلنیا بوم
گلاره ی راسكم شرط بو له داخت
له ای ملكه نمینم ار پیا بوم
تموره چی بكوت هر وی مقامه
خراوم امشو و كارم تمامه
له خوسه روژ و شومان هر یكیگه
خدا زانید زنی كردن حرامه
پیاله چینیه چرخی چوانت
و زنجیرم له حلقه زلفكانت
شمامت هاته دس باخت ثمردا
تو خوش بو ار له دس چی باخوانت
اگر مردم نكیدن كس برا رو
نكیدن دایی پیرم خوی كتل كو
توام دشمن نزانید من كشریام
سرم نیلن كه له بان لشم بو
وهاران هات وچی واران نواری
گلی لی باخه مشكل سر دراری
مگه خون جوانیلی كه رشیاس
بكن ای سرزمینه آویاری
دلم خوش بی وتم تو گشت كسمی
و روژ بی كسی عاصای دسمی
نذانستم له پا وقتی در آتم
له بد بدتر تو دی خریه خسمی
شو و مانگه شو و آوجور که زانی
پراو توژاله وفری ناسه بانی
هناسم در نیتی داخم اری خوم
جوانی ای جوانی ای جوانی
پرم سزیا له پای شوله چراخت
گلاره راسکم مردم له داخت
نه دوریشم نه شاروگرد نه گلچین
کمی تک دم له قی پرچین باخت
دلم بیطاقت و دردم گرانه
هناسم جور دم آسنگرانه
هوا تپ و نم و شوگار زمسان
کمی تک باره ور تر سرد مانه
هناسه سرد ورنج بیَورَه خوم
له ناو مالِ خوم درودرهَ خوم
سرانه پیری ودرد نداری
و او نازاریه آخر شرهَ خوم
مه کرماشانی و تو کرد بانه
له یک دیوریم ودیوری دردمانه
مه له بان پراو تو له آربابا
ارای یک آگری واکیم شوانه