رفتن به بالا
تلفن :00 09352383813

لرنژاد حشمت




حشمت‏الله لرنژاد فرزند مرحوم حاج فتح‏الله درسال 1326 در شهر كرمانشاه محله‏ی علاف‏خانه به دنیا آمد. پدربزرگ ایشان دارای صدای خوبی بود. مرحوم حشمت هم صوت داودی خود را از پدر بزرگش به ارث برده بود. وی در سال 1343 در سنین 17 سالگی در اركستر رادیو كرمانشاه اولین ترانه‏ی خود را با شعری از شاعر گرامی یداله لرنژاد (شیدا كرمانشاهی)اجرا كرد و از همان زمان فعالیت رسمی خود را در عرصه‏ی هنر و موسیقی كُردی آغاز نمود. لرنژاد بیشتر به سبك استاد سیدعلی اصغر كردستانی، ‌علی مردان و طاهر توفیق می‏خواند و مدتها از تعلیمات مرحوم حسن زیرك خواننده‏ی نامی كُرد استفاده كرد و نیز از راهنمایی‏های آقایان محمود بلوری، محمود مرآتی، اكبر ایزدی، سیف‏اله نادرشاهی و مسعود زنگنه بهره‏ها برد.
سرودها و ترانه‏هایش به سبك‏های مختلف بود و تسلط كاملی در زبانها و لهجه‏های كردی، اورامی، سورانی، گورانی، بادینانی، شكاكی، لری و كردی كرمانشاهی داشت كه در آثارش این گویشها به خوبی مشهود است، در فن بداهه‏خوانی نادره‏ی روزگار بود. یك بار به مناسبت دهه‏ی فجر برای اجرای موسیقی به پالایشگاه خانگیران سرخس دعوت شده بود و در شب اجرا پس از هماهنگی معلوم شد كه گره‏ای در كار است، اما خودش فوراً ابتكار به خرج داد و بداهتاً در دستگاه شور(چپ كوك) كه بسیار مشكل است به نحو احسن سرود«بهشت زندگی» را اجرا نمود، كه این كار باعث حیرت خیلی از نوازندگان و تماشاچیان شد. وی نیز در خواندن ترانه‏های پاپ مهارت كافی داشت كه می‏توان به ترانه‏ی «خونه‏ی من تورم نیش زمونست» با آهنگ‏‏سازی منوچهر طاهرزاده با شعر كیومرث حیدری، و ترانه‏ی «خورشید میهن ما تو دست شب اسیره»ّ كه مضمونی سیاسی ـ اجتماعی داشت، اشاره كرد.زنده‏یاد حشمت‏اله لرنژاد سالها هنر خویش را صادقانه به مردم ما پیشكش كرد و حدود بیش از 200 ترانه‏ی محلی را با گویش‏های مختلف اجرا كرد كه هركدام در یك برهه از زمان مورد توجه مردم قرار گرفت. آثارش همانند بهارستان سرسبز و با طراوتی است كه هیچگاه رنگ خزان به خود نمی‏گیرد.
در دستگاه‏های موسیقی ایرانی تبحر كاملی داشت و به گوشه‏های موسیقی محلی به خوبی آشنا بود. به شهادت دوستان و آشنایان حشمت نیازی به میكروفن نداشت، چرا كه اوج صدایی كه از دل سوخته‏اش به گلو می‏رسید حنجره‏اش راتسكین می‏داد و آنچنان رسا بود كه می‏شد ازپشت دیوارهای دور صدایش را شنید. او در بین دوستانی چون محمود مرآتی، اكبر ایزدی،علی ناظری و مسعود زنگنه و… هنر خود را به كمال رسانید.
از ترانه‏های بسیار معروف او می‏توان به «خداحافظ عزیزم»، «دلم زندانی درده»، «گلاریزان»، «ظالم ظالم»، «گلبانگ عاشقانه»، «رفیقانی طریقت » و ترانه‏ی بسیار زیبا و معروف «جشن شادی»اشاره كرد. سرود«بازهوای وطنم آرزوست»را برای اولین بار در ایران اجرا نمود، كه بسیار مورد استقبال مردم قرار گرفت و بعدها خوانندگان زیادی دركشورمان با اشتیاق این سرود را بازخوانی كردند. هم اینك این شعر به همراه نت آن بر آرامشگاه جاوادانه‏اش حك شده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی دامنه‏ی فعالیت‏های خود را گسترش داد و تا سال 1368 با صدا و سیمای مركز كرمانشاه همكاری داشت و جزء‌كسانی بود كه در زمان جنگ تحمیلی توسط مركز صدا و سیمای استان همراه گروهی از نوازندگان به سرپرستی مسعود زنگنه به مناطق و خط مقدم جبهه‏ها رفته و سرودهای حماسی از جمله«باز هوای وطنم آرزوست» و سرودهای بسیار زیاد دیگری را با عشق به ایران و اسلام خالصانه به رزمندگان پیشكش كرد. در سال 1367 كنسرتی را در تالار شهید بهشتی كرمانشاه به مناسبت سالگرد تأسیس رادیو كرمانشاه با اركستر صدا و سیما اجرا نمود، و از سال 1368 به بعد همكاری خود را با گروه مشتاق به سرپرستی سیاوش‏نورپور آغاز كرد ،كه حاصل آن اجرای كنسرت‏های متعددی در كرمانشاه و تهران و دیگر نقاط كشور بود. آخرین كنسرتش در فروردین 1374 در سازمان هواشناسی كشور بود. تمام برنامه‏ها و كنسرت‏هایش با موفقیت و استقبال با شكوهی اجرا می‏شد.
روانشاد حشمت‏اله لرنژاد مدت 25 سال به عنوان یك كارمند متعهد و صدیق در اداره‏ی هواشناسی انجام وظیفه نمود و علاقه‏ی زیادی به شهرش داشت كه نشانه‏ی این علاقه ،خواندن ترانه‏ی‏«كرماشان كرماشان» است كه با شور و شوق خاصی اجرا نموده است.
زنده‏یاد حشمت‏اله لرنژاد معتكف كوی دوست بود و سائل بی‏قرار درگاه آن یكتای عشق آفرین و نغمه‏های آواز او تضمیدی بود بر دردهای عشاق. مناعت طبع و علو همتش سبب بود تا هنرش را به بی‏هنران نفروشد. همیشه این شعر ورد زبانش بود كه:
نام نیكو گر بماند روزگار
به كز او ماند سرای زرنگار
وی ارادت و عشق خاصی نسبت به خاندان حضرت علی(ع) داشت و نوحه‏های زیادی را با لهجه‏ی كردی كرمانشاهی و فارسی به مناسبت شهادت حضرت امام حسین(ع) در استودیو صدا و سیمای كرمانشاه و حتی با حضور در دسته‏های سینه‏زنی و زنجیرزنی با صدای پرتأثیر خود خوانده است .(آقامی‏روـ شیرین شمامه‏ی نوبرم ـ اكبر رو اكبرم ـ یا علی امشب و …و از این نوحه‌هاست .
شیدا می‏گوید:«نوحه‏های او با سوزی حسینی بر زبان می‏آمد و اگر صدای حشمت اثر و خاطره‏ای دارد ریشه در ایمان و اعتقاد عمیق او را دارد».
وی از اشعار پرمغز شعرای كُرد چون(طاهر بگ جاف، مولوی كرد، سید یعقوب ماهیدشتی) و خیلی‏های دیگر مخصوصاً برادرش شیدا كرمانشاهی كه یكی از شعرای به نام كرمانشاه است، استفاده می‏كرد. وی دارای سه فرزند، یك دختر و دو پسر می‏باشد كه حسام‏الدین فرزند بزرگ ایشان در زمینه خوانندگی فعالیت دارد .
زنده‏یاد استاد حشمت‏اله لرنژاد مروارید پرارج دریای موسیقی فولكلور كردی ،انسانی با صفا، وارسته و یك رنگ بود و اهل هیچگونه شكسته نفسی‏های ریاكانه نبود .عمری را در طلب لقمه‏های راز و جرعه‏ای نسیم تقرب به سر برد. سالها روح تعهد را در وجود مردم این دیار دمید . در بامداد روز شنبه 25 شهریور 1374 در اثر عارضه‏ی قلبی بود كه دعوت حق را لبیك گفت. فوت ایشان ضایعه‏ی جبران‏ناپذیر و اسفناكی بود بر پیكره‏ی موسیقی كردی ایران. از صفحه ی کرمانشاه و بیوگرافی


“لرنژاد”هنرمندی ماندگار و محبوب

به قلم ایرج نظافتی

 نه خوا ده مکوژێ، نه بۆ خۆم ده مرم
چونکه غه ریبم که س ناگرێ قه درم
ئای مه گری مه گری چاوه گه د جوانه
هه ر چی تۆ ده گری ماڵم وێرانه
ئه ترسم بمرم بیاوان بۆده جێم
بێته سه ر قه برم نزانی من کێم
ئه ترسم بمرم به تاسه ته وه
سه ر نه نه م له لای هه ناسه ته وه
ئای مه گری مه گری چاوه گه د جوانه
هه ر چی تۆ ده گری ماڵم وێرانه

هر گاه که در کوچه پس کوچه های خاطرات خوش گذشته قدم می زنیم، می بینیم که به نوعی در جای جای کوچه خاطره ها صدا و آهنگ “لرنژاد” تبلوری زیبا و ماندگار در اعماق وجودمان دارد.

چه آن زمان که از فراغ یار سفر کرده می خواند”سفر خوش عزیز دلکم . . .”و چه آن زمان که همه را به “جشن و شادی” دعوت می کند و یا زمانی دیگر از “گلبانگ عاشقانه” نغمه سر می دهد و در برهه ای دیگر “گلاریزان” پاییز را شاهدی بر گذشت عمر و زندگی می داند و چه زمانی که از فر و شکوه “کرماشان” زادگاه از جان عزیزترش روایت می کند، و به راستی همه این زیبایی ها در صدای تاثیر گذار و ماندگار این هنرمند محبوب کُرد به خوبی می درخشد.

آری هر بار که ترانه های خاطره انگیز مرحوم استاد حشمت الله  لرنژاد را بیاد می آوریم و گوش جان را به شنیدن نوای ملکوتی او می سپاریم گویی این اثر را تاکنون نشنیده ایم و آثار او هر بار بیش از بار قبل برای شنونده جذابیت و ماندگاری و زیبایی دارد.

25 شهریور ماه سال 1374 ،یعنی شانزده سال پیش بود که در کرمانشاه خبر در گذشت حشمت لرنژاد دهان به دهان بین مردم کوچه و محل پخش شد.

در آن زمان خیلی ها باور نمی کردند و آن را شایعه می پنداشتند و ناباورانه به دنبال کسب خبری موثق از سلامتی هنرمند محبوبشان بودند اما گویی خبر درست بود،چرا که صداوسیمای مرکز کرمانشاه در برنامه رادیویی “سلام صبح بخیر” این خبر را رسما اعلام کرد و هنردوستان و علاقمندانش در کرمانشاه و کردستان را در غم از دست دادن هنرمندی خوش صدا فرو برد.

شخصیت هنری حشمت الله لرنژاد به گفته بزرگان این هنر بسیار قابل تحصین بود، به گونه ای که از اخلاقی خوب و شخصیتی متین برخوردار بود و هیچگاه هنرش را به بی هنران نفروخت.

بیشتر شعر ترانه و آهنگ هایش را برادر بزرگترش مرحوم یدالله لرنژاد متخلص به “شیدا کرمانشاهی” می سرود و در واقع می توان گفت که تولد هنری این دو برادر در عرصه موسیقی کُردی موجب خلق آثار ماندگاری شد که تا ابد بر تارک هنر کردستانات به خوبی خواهد درخشید.

آثار و آهنگ های معروفی همچون دلم زندانی درده،مگری،گل ونوشه،بزران،جشن شادی و . . . که اغلب در آرشیو صداوسیمای مرکز کرمانشاه موجود است و بعضا از این رسانه پخش می شود.

اوج شکوفایی هنر هنرمند ارزنده زندیاد حشمت الله لرنژاد در قبل از انقلاب به اواخر دهه چهل برمی گردد.

 زمانی که هنرمند بزرگ کُرد استاد مظهر خالقی ریاست رادیو کرمانشاه را بر عهده داشت در واقع زمان ظهور و بروز موسیقی کُردی در سراسر کردستانات محسوب می شود که از این رهگذر هنرمندانی همچون لرنژاد، پیرخدری، سابور، شریفیان ،شهاب جزایری،هاشم ربیعی،،عزیزخانی و خیلی های دیگر وارد عرصه موسیقی شدند و هنر خود را به منصه ظهور رساندند و بسیاری از این هنرمندان به نوعی به تاثیر از صدای استاد خالقی در وادی هنر موسیقی قدم نهادند که خدمات “مظهر خالقی” به موسیقی کُردی در دورانی که ریاست رادیو کرمانشاه را بر عهده داشت از زوایای مختلف قابل تحلیل و بررسی است که سخن گفتن درباره خالقی و نقش تاثیر گذار او در رشد و شکوفایی موسیقی کُردی مجال دیگری را می طلبد.

در همان زمانها بود که مرحوم حشمت الله لرنژاد در عرصه موسیقی کُردی در سراسر شهرها و روستاهای کُردنشین و حتی در کردستان عراق دارای جایگاه هنری در میان مردم هنردوست شد و هر روز صدای او برای مردم کُردنشین غرب ایران از فرستنده رادیو کرمانشاه پخش می گردید و بر تعداد طرفدارانش افزوده می شد.

کارنامه هنری مرحوم لرنژاد در بعد از انقلاب اسلامی نیز بسیار درخشان و قابل تحصین است.

این هنرمند در سال های پس از انقلاب همکاری خود را با صداوسیمای مرکز کرمانشاه ادامه داد و آثار زیبایی همچون جشن شادی، سلسله موی دوست،باز هوای وطن و . . . را اجرا کرد که بارها از صداوسیمای محلی و سراسری پخش شده است.

حشمت الله لرنژاد سوای اجرای آهنگ های کُردی، چندین نوحه با گویش کُردی نیز در صداوسیمای کرمانشاه اجرا کرده که هر ساله در ماه محرم توسط مرکز کرمانشاه پخش می شود،از جمله نوحه زیبا و معروف شیرین شمامه نوبرم، آقا می رو،اکبرم رو،یاعلی بیا امشب و . . .

این هنرمند یکی از مداحان اهل بیت عصمت و طهارات علیهم السلام بود که هر ساله در ماه محرم در یکی از هییات مذهبی در شهرک جوادیه آبادانی و مسکن کرمانشاه و در روز تاسوعا و عاشورای حسینی به نوحه خوانی می پرداخت.

یک سال پس از فوت این هنرمند ارزنده، در یکی از شب های  تابستان در منزل پدری در کرمانشاه افتخار میزبانی زنده یاد یدالله لرنژاد – شیدا کرمانشاهی – را داشتم.

آن شب شیدا از مقام هنری برادرش چنین گفت: حشمت سرشار از شور و احساس هنری بود و تقریبا اغلب آهنگ هایی که می خواند از ساخته های خودش بود، یعنی بنده ترانه کُردی می سرودم و مرحوم حشمت هم فلبداهه بر روی آن آهنگی می گذاشت و روز بعد در رادیو کرمانشاه آن را اجرا می کردیم.

مرحوم شیدا از تنظیم کنندگان آثار مرحوم حشمت چنین می گفت: بیشتر تنظیم ها را در قبل از انقلاب در رادیو کرمانشاه استادمجتبی میرزاده،مسعود زنگنه،محمود مراتی و . . . انجام می دادند و با ارکستر رادیو کرمانشاه آن آثار زیبا اجرا و ضبط شد و در بعد از انقلاب هم آثار مرحوم حشمت توسط آقایان بهروز یوسفی، سیاوش نورپور، میرزاده و دیگران تنظیم می شد و تقریبا از آخرین کارهای او همکاری با گروه مشتاق به سرپرستی سیاوش نورپور و گروه شمس به سرپرستی استاد کیخسرو پورناظری بود.

شیدا اشعار زیادی در سوگ برادرش سروده بود که نشان از داغ سنگین مرگ برادر هنرمند بر روح و جان برادر شاعر داشت.

شیدا در سوگ حشمت سروده بود:

حشمت! به خدا غم تو پیرم کرده

کُنج قفسی ز داغ اسیرم کرده

پیغام جگر خراش کوچیدن تو

حتی ز شکوه شعر سیرم کرده

——————-

حشمت غم مرگت به جگر خواهد ماند

زین داغ به سینه ها اثر خواهد ماند

آن نغمه جانسوز که در نای تو بود

در خاطره اهل هنر خواهد ماند

شیدا دوبیتی زیبای دیگری هم سروده بود که از حال و هوای درونی اش نشات می گرفت:

یک عمر در انتظار بودیم و گذشت

زنجیری زلف یار بودیم و گذشت

تا چشم به هم زدیم طی شد هستی

بازیچه روزگار بودیم و گذشت

تابستان سال 1383 بود که در تهران به منزل استاد شهرام ناظری رفتم و با این هنرمند گفتگویی انجام دادم .

استاد ناظری در پاسخ به سئوالم درباره مرحوم لرنژاد که صدای او را چگونه ارزیابی می کند،گفت: صدای حشمت لرنژاد یک صدای واقعی کُرد بود و من به صدای او علاقه مند بودم.

در همان سال به دیدار استاد زنده یاد مجتبی میرزاده در خیایابان میرداماد تهران رفتم. استاد میرزاده که خود ستونی پرصلابت برای هنر موسیقی ایرانی بود از درگذشت مرحوم لرنژاد بسیار ناراحت بود و می گفت: لرنژاد صدای قوی و رسایی داشت ومن برخی از  آهنگ هایش را تنظیم کردم و بسیار متاسم از اینکه این هنرمند خوش صدا زود از بین ما رفتند.

حشمت الله لرنژاد در طول دوران فعالیت هنری اش در حدود دویست آهنگ و اثر زیبای هنری را خلق کرد که با گویش های مختلف کُردی همراه است.

لرنژاد 25 سال به عنوان کارمند متعهد و صدیق در اداره هواشناسی کرمانشاه انجام وظیفه نمود و از همان اداره نیز بازنشسته شد و در سالهای آخر عمرش به تهران کوچ کرد تا شاید بتواند در آن دیار هنر خود را با همراهی بزرگان موسیقی ادامه دهد که حاصل این همکاری کاست “کرماشان”به آهنگسازی استاد کیخسرو پورناظری بود.

اما در سال 74 از تهران مجددا به کرمانشاه بازگشت تا دوباره در کنار هنرمندان شهر و دیارش فعالیت هنری را ادامه دهد که اجل فرصت نداد و در 25 شهرویور ماه همان سال به علت عاضه قلبی در کرمانشاه دارفانی را وداع گفت و در قبرستان مینا آباد کرمانشاه به خاک سپرده شد.

روحش شاد و یادش گرامی باد.

حشمت تو بهار بی خزانی ما را

در این دل داغدیده جانی ما را

در خاطره ها همیشه می مانی تو

چون آیت عشق جاودانی ما را

سپاس از ایرج نظافتی

استاد یدالله عاطفی
مرثیه ی سوزناکی را  درمهر ماه 1374 برای درگذشت زنده یاد « حشمت اله لرنژاد» از خوانندگان مطرح شهرمان سروده است
عاطفی در باب سروده اش به مناسبت در گذشت حشمت اله لرنژاد برصدر این سوگ نامه نوشته است:
« برای دوست عزیز از دست رفته هنرمند جوانمرگ روانشاد زنده یاد – حشمت اله لرنژاد- که بسیار نابهنگام در گذشت وسپس ادامه می دهد- به یاد دوستی قدیم ومحبت صمیمی سی و چند ساله ای که داشتیم و به خاطر محبت ها و الطافی که همواره به حقیر و برادر شاعر و جوانمرگم، جاودانه « اسداله عاطفی» داشت.»
« ای دریغا ز تند باداجل
« حشمت لرنژاد» رفت از دست
با هنر بود و راد و صد افسوس
کان هنرمند راد رفت از دست
دل دریایی اش، که توفان داشت
از تپش ایستاد رفت از دست
« مویه» ها داشت با «نوا»ی حزین
«راست» بر «اوج» «داد»(1) رفت از دست
گل جانش به باد حادثه ریخت
آری آن گل چو باد رفت از دست
مرغ خوش خوان کردی ما خفت
بلبل مست شاد رفت از دست
آنکه در نغمه، شیوه ای جان سوز
یادگاری نهاد رفت از دست
آن که با رفتنش درِ ماتم
به دل ما گشاد رفت از دست
آنکه « هومن» « حسام» و «حسنا»(2) را
درس نیکی بداد رفت از دست
جان «شیدا»(3) ودیگر اخوان را
داغ سوزان نهاد رفت از دست
لیکن او زنده ست در دل ما
آنکه رفته ز یاد رفت از دست